چکیده :

عبادت، هدف آفرینش و نماز ، سید عبادات و متعالی ترین نوع ذکر خدا از منظر صورت و حقیقت است. پذیرش نماز در نزد خدا به کمال آن، و کمال آن به رعایت آداب ظاهری و باطنی اش بسته می باشد و حضور قلب، مهم ترین ادب باطنی نماز بوده و مقبولیّت نماز به مقدار حضور قلب است، چنان که در حدیث نبوی، نماز بدون حضور قلب، نماز کامل به شمار نیامده است. اگرچه مولوی در مثنوی، شریعت و طریقت و ظاهر و باطن عبادات را از یکدیگر جدایی ناپذیر می داند اما اساساً به بازتاب آداب و پیام های باطنی عبادات، به ویژه نماز پرداخته و ضمن تأکید بر حضور قلب در نماز، لازمه ی تحقق آن را اهتمام در دفع و رفع موانعش می داند و: 1) دنیا، 2) نفس امّاره، 3) شیطان، 4) خیال و پراکندگی خاطر را مهم ترین موانع حضور قلب ذکر می کند. نکوهش دنیا در مثنوی به معنی دعوت به رهبانیّت و ترک تعاملات اجتماعی و معیشتی نبوده، بلکه دعوت به بیداری از غفلت است، زیرا دنیا از نظر او غفلت از خداست. مولوی به تأسّی از حدیث نبوی، جهاد با نفس امّاره را جهاد اکبر خوانده و از کشتن آن، تصعید و تبدیل هواهای نفسانی به خواسته های معقول روحانی را اراده می نماید که در سایه ی پیر حقیقت بین، قابل تحصیل است. از دیدگاه او قلب حقایق یا وارونه کاری، از مهم ترین تصرّفات شیطان در وجود آدمی است که به وسیله ی وسوسه انجام می گیرد و تهدید مسلمانان نااستوار در ایمان، به فقر و فحشا از زیان بارترین این وسوسه هاست. خیال به معنی شک ها و پندارهای بیهوده است که به دلیل تلوّن و تنوّع، خاستگاه روش های متفاوت حقیقت طلبی می گردد و نتیجه ی قهری آن، به هم ریختن تمرکز حواس، ثبات فکر، حضور قلب و نهایتاً دوری از حق است. از این رو، عمل به خلاف خواست خیال، عمده ترین راه رام کردن آ« محسوب می گردد.

کلید واژگان :

نماز، حضور قلب، مثنوی معنوی، دنیا، نفس امّاره، خیال.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک