چکیده :

یکی از رویکردهای متنوعی که امروزه به آثار ادبی می شود، رویکردی است که همزمان متن و محتوا را در نظر گرفته، از افراط و تفریط های پیروان فرمالیسم و محتواگرایان دوری می جوید. کسانی چون باختین و گلدمن شیوه ی تحقیقاتی خود را بر چنین رویکردی بنیان نهاده بودند؛ در این رویکرد اعتقاد بر این است که میان محتوای اثر و جهان بینی نهفته در آن با متن اثر، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بررسی شعر سهراب سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد چرا که می توان میان اندیشه ی عادت¬ستیز سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط بر قرار نمود. مطالعه¬ی شعر سپهری نشان می دهد که اندیشه ی عادت ستیز او بر زبانش نیز تاثیر گذاشته است؛ نمونه های فراوان هنجار گریزی و هنجار شکنی در شعر او موکد این امر است. نکته¬ی قابل تامل آن که سپهری از بین انواع هنجارگریزی¬ها (=معنایی، واژگانی، زمانی) بیشتر از هنجارگریزی معنایی؛ مانند: تشخیص، پارادوکس،کاربرد تصاویر و ترکیبات تازه، نماد و حس-آمیزی و... استفاده کرده است و از انواع دیگر هنجارگریزی، کمتر بهره جسته است. دلیل این امر را باید در اندیشه¬ و نظام خاص فکری سهراب جستجو کرد که از سویی بیشتر در پی توجه به معنا و ارائه¬ی مضامین و اندیشه¬ها¬ی عرفانی است و از سویی هرگونه رویکرد به گذشته را نفی می¬کند و همواره در پی تازگی و غبار روبی از هستی است. بنابراین نمی¬توان انتظار داشت از هنجارگریزی زمانی(باستان¬گرایی)-که مخالف دیدگاه فکری وی است- استفاده كند.

کلید واژگان :

نقد ادبی، شعر معاصر، سهراب سپهری، عادت¬ستیزی، آشنایی¬زدایی، هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی واژگانی و هنجارگریزی زمانی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک