چکیده :

آمريكا از جنگ جهاني دوم عملاً گام در عرصه سلطه‌گرايي جهان گذاشت، اما در اين دوران (جنگ سرد) سياست خارجي خود را بر اروپا استوار ساخت موضوعي كه كمتر مورد كنكاش قرار گرفته است، از اين رو، چرايي رويكرد آن به خاورميانه اسلامي پس از حادثه يازدهم سپتامبر2001 م. به مسيله‌اي تبديل شد كه مقاله حاضر در پي كاويدن آن بر اساس اسناد امنيت ملي آمريكا است! در نوشتار پيش رو با اين پرسش روبرو هستيم: علل اصلي محوريت خاورميانه اسلامي در سياست خارجي آمريكا با تاكيد بر شباهت و تفاوت راهبردهاي بوش و اوباما چيست؟(سوال)به نظر مي‌رسد كه پاسخ آن را بايد ناشي از تغيير ساختار نظام بين‌الملل و دگرگوني در راهبردهاي كلان آن كشور دانست. (فرضيه) در اين مقاله برآنيم تا با درك علل اصلي توجه سياست خارجي آمريكا به منطقه، تصويري جديد از سياست خارجي آمريكا در خاورميانه اسلامي بر اساس شباهت‌ها و تفاوت‌هاي راهبردهاي امنيت ملي بوش و اوباما عرضه كنيم. (هدف) نيل به اين هدف به شيوه مقايسه‌اي و تحليلي ميسر شده است. (روش) از دستاوردهاي مقاله پي‌بردن به شباهت راهبردهاي امنيت ملي بوش و اوباما در عناصري چون برتري‌جويي، تلاش براي تبديل‌شدن به قدرتي هژمون و تلاش ناموفق در بهره‌گيري از قدرت هوشمند، و كشف تفاوت‌هاي آنها در تعيين تهديدهاي اعلامي و نيز در يك‌جانبه‌گرايي بوش و چند جانبه‌گرايي اوباما است. (يافته) http://journal.isri.ac.ir/index.php?/Knowledgebase/Article/View/23/12/--------155-182

کلید واژگان :

آمريكا, خاورميانه اسلامي, راهبرد امنيت ملي, سياست خارجي, يازدهم سپتامبر,



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک