هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روشهای فازی و مدلسازی زمینآماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنهبندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی – تحلیلی است. اطلاعات و دادههای این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونههای انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقهای در سال 1391 جمعآوری شده است. در این پژوهش از میان روشهای سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا(2002) و از میان روشهای زمینآماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدلهای زمینآماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بودهاند. پهنهبندی صورت گرفته به وضوح نشاندهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده مورد مطالعه است.
کلید واژگان :فقر چندبعدی، رویکرد فازی، پهنهبندی فقر، فقر شهری، زمینآمار، کریجینگ، کامیاران
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک