چکیده :

معناشناسي واژه هاي قرآن يکي از اساسي ترين پايه هاي فهم و تفسير دقيق قرآن است. دست يابي به معناي يک واژه در قرآن از ريشه شناسي آغاز مي شود و پس از بررسي سير تطور آن، مفهوم واژه در حوزه معنايي خاصي که در آن قرار گرفته، روشن مي شود. اما صرف بررسي لغت براي تعيين مقصود قرآن کافي نيست چرا که معناي دقيق واژه، تنها در بافت خود قابل توصيف خواهد بود، لذا توجه به بافت زباني و موقعيتي در تبيين معناي آيات از اهميت خاصي برخوردار است. طبرسي به عنوان يکي از برجسته ترين مفسران شيعه در تفسير جزء 27 مجمع البيان، براي ريشه شناسي الفاظ قرآن از راه کارهايي چون ريشه يابي واژه ها، مبدا اشتقاق، صرف شناسي و کاربرد الفاظ نزد عرب استفاده کرده و در مواردي سير تطور آن واژه را مورد توجه قرار داده است. در اين ميان گرچه مفسر در معناشناسي الفاظ قرآن به رويکرد ريشه شناسي توجه داشته، اما از تاثير مهم بافت غافل نبوده و با توجه به بافت زباني و موقعيتي و قرائن حالي و مقالي درصدد تبيين معناي آيات برآمده است. در اين مقاله تلاش شده است تا با تبيين علم معناشناسي و زيرشاخه هاي آن، کاربرد فنون اين علم در تفسير مجمع البيان را بررسي کرده و ديدگاه طبرسي در اين خصوص را بيان کنيم.

کلید واژگان :

طبرسي، مجمع البيان، معناشناسي، ريشه شناسي، بافت شناسي



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک