چکیده :

هر مکتب ادبی تحت شرایط خاصی از اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی شکل می گیرد. قرن نوزدهم در غرب، قرن تکامل علم و صنعت گرایی است. انسان در قرن نوزدهم فکر می کرد که از طریق علم می تواند جواب تمام سوالات خود را بیابد؛ حتی ادیبان نیز سعی می کردند با ادبیات علم گرایانه برخورد کنند و اینگونه بود که مکتب ناتورالیسم به ادبیات راه پیدا کرد. ناتورالیسم به نوعی دنباله ی مکتب رئالیسم محسوب می شود و به دلیل نزدیکی بسیار این دو مکتب، تشخیص آثار رئالیستی از ناتورالیستی دشوار می گردد. یکی از مشکلات نقد داستانهای چوبک، به ویژه رمان سنگ صبور، همین است. برخی آن را اثری رئالیستی و برخی ناتورالیستی می دانند. ادبیات معاصرعربی هم از تجلی چندین مکتب ادبی دربطن رمان هایش مستثنی نبوده است؛ زقاق المدق نجیب محفوظ نیز داستانی رئالیستی است که ردپایی از ناتورالیسم را نیز در خود به جای نهاده است. ما در این مقاله تلاش کردیم ضمن معرفی دو رمان سنگ صبور و زقاق المدق، به تطبیق آن دو با هم پرداخته و نشانه های مکتب ناتورالیسم را در آن دو بیابیم.

کلید واژگان :

ناتورالیسم، صادق چوبک، نجیب محفوظ، سنگ صبور، زقاق المدق



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک