چکیده :

عرفان، راهِ و روش کسب معرفت، عبور از محسوسات و رسیدن به امور باطنی و معنوی است. هر قوم و ملیّت و دین و آیینی بر حسب آموزه‌های جغرافیایی خویش، در درون خود سالکان کمال‌جویی را می‌پروراند. عرفان سرخپوستی نیز در میان سرخپوستان مکزیکی شکل گرفته است. این عرفان، اولین بار، توسطِ کارلوس کاستاندا، که از استادش دون‌خوان ماتیوس آموخته بود، به جوامع دیگر معرفی شده است. از جمله مواردی، که در سلوک سرخپوستی به چشم می‌خورد، اصطلاح «خرده خود کامگان» است. این مقاله با هدفِ معرفیِ « خرده خودکامه» و نقش آن در سلوک سرخپوستی، به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه‌ای انجام شده است. نتایج حاصله نشان می‌دهد؛ خرده خودکامگان که از آن‌ها با نام « خرده ستمگران» یا « جبّاران کوچک » نیز یاد شده است، کسانی هستند که از نظر شخصیّتی بسیار شرور، هتّاک، گستاخ و ظالم هستند که به آبروی خویش ارزشی قائل نیستند و گاه به ضرب و شتم افراد نیز اقدام می‌کنند. سالکانی موفق خواهند شد، به « صاحبان بصیرت» تبدیل شوند، که در زندگیِ روزمره، «خرده ستمگرانی» را داشته باشند؛ زیرا با صبر وتحمّلی که در مقابل رفتار ظالمانۀ «خرده خودکامگان یا خرده ستمگران » از خود نشان می‌دهند باعث صیقل روح، تقویت صبر و از بین رفتن خودبزرگ‌بینی در وجودشان می‌شوند.

کلید واژگان :

خرده خودکامگان، سلوک، عرفان سرخپوستی، کارلوس کاستاندا



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک