چکیده :

عشق، جلوه‎ی خلقت جهان و هستی است. هر کجا خودنمایی می‎کند باعث نشاط و طراوت در آن مکان می‎گردد. عشقی که نتیجه‎ی آن مهرورزی و بخشندگی است، عشق حقیقی و الهی است و عشقی که سرانجام آن کشتار و خونریزی و گستاخی است عشق نیست بلکه هوسی بیش نیست و مدعی چنین عشقی، به دنبال ارضای وسوسه‎های حسّی و نفسانی خویش، دست به هر جنایتی می‎زند و آنگاه خود را در زمره‎ی عاشقان قلمداد می‎کند. هر کجا زیبایی نمود پیدا کند عشق در آن‎جا خودنمایی می‎کند و زیبایی و رعنایی را مضاعف می‎گرداند. در این مقاله، تلاش شده است نمایی از عشق الهی نسبت به آفریده‎ها و سپس تحلیل عشق ممنوع "سودابه" در داستان‎های عاشقانه و به طور کلی این که جایگاه عشق و زیبایی از دیدگاه سراینده‎ی شاهنامه، مورد بررسی قرار گیرد و جلوه‎ی عشق حقیقی‎ای که در این مجموعه منظور و هدف بوده را بیان نماید. و منظور "فردوسی" را با توجه به سیر داستان‏های موجود عاشقانه و نیز لایه‎های پنهان اهدافش از چیدمان سخنان وزین در لا به لای قصّه‎ها را بازگشایی و وانمایی نماید. تمرکز این مقاله بیشتر بر این است، که عشق و علاقه‎ی ممنوع "سودابه" را نسبت به "سیاوش" به چالش کشیده و پیام و نکته‎های پر از معنا و ارزشمند فردوسی را نمایش دهد.

کلید واژگان :

شاهنامه، فردوسی، سودابه، سیاوش، عشق.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک