چکیده :

سیرو سلوک معنوی ریشه در روح و جان آدمی دارد، انسان رشد یافته، در هر محیط جغرافیایی، با هر نوع تعلیم و تربیت و عادتها، به دنبال آزاد ساختن جان از تعلّقات جسمانی و روحانی است. به مجموعۀ تلاش‌های انسان برای رهایی از این بندها و عادتها و رسیدن به کمال، معرفت خویش و کشف و شهود عالم معنا عرفان گویند. هر اقلیمی با توجه به آداب و رسوم رشد و نموّ خود، راهی را برای رسیدن به این مرحلۀ شناختی تجربه کرده و به سالکان و رهروان، آموزش می‌دهد. کمالِ انسان صرفاً، داشتن تصویر ذهنی از هستی نیست؛ بلکه تلاش در سیروسلوکی است برای رسیدن، به مبدأیی که از آنجا آمده است. سالکان و رهروان عالم عرفان اگر به مقصد اصلی برسند ازخود فانی و در حق و حقیقت باقی، خواهند شد. عرفان اسلامی حاصل تجربه‌های معنوی عارفان اسلامی از جمله: مولوی و عرفان سرخپوستی حاصل تجربه‌های معنوی کاستاندا است. عرفان اسلامی در جوامع اسلامی مطرح و رشد یافته است و عرفان سرخپوستی که ریشه در شمنیسم دارد، متعلق به سرخپوستان کهن مکزیک است. هر دو عرفان برای سالکان و طالبانِ طریقت معرفت، آموزه‌هایی دارد که در آن، روح و جان آدمی از رذایل و آلودگی‌ها پاک و آزاد ‌شده و ملبّس به اخلاقیّات، فضایل، کمالات روحی و معنوی می‌شود. مقالۀ حاضر با هدف بررسی تهذیب نفس در عرفان اسلامی و عرفان سرخپوستی به روش توصیفی_ تحلیلی مورد مطالعۀ کتابخانه‌ای قرار گرفته است. نتیجۀ حاصله از این پژوهش نشان می‌دهد، در عرفان اسلامی و عرفان سرخپوستی، سالک، بدون تهذیب نفس رشد نمی‌کند و در سلوک به جایی نمی‌رسد و گاه در گمراهی بیشتر غرق می‌شود. لازمۀ رسیدن به شهود و کشف ملکوت اشیاء و جهان، داشتن روح پاک و وارسته‌ای است که چنین روحی، حاصل نمی‌شود؛ الّا با تهذیب نفس و تطهیر روح و جان که در قرآن از آن با نام «جهاد نفس» یاد شده است.

کلید واژگان :

عرفان اسلامی، عرفان سرخپوستی، مولوی، کاستاندا، تهذیب نفس



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک