چکیده :

با بررسی علم قافیه بر اساس مطالبی که در کتب بلاغت و نقد شعر، مسطور است به سهولت می توان به اهمیت قافیه و اثربخشی آن در شعر فارسی پی برد . قافیه با همه مزایایی که دارد گاهی محدودیت هایی در شعر بوجود می آورد و بعضی از شاعران معنی را فدای قافیه می کنند. درحقیقت این گونه در مقابل محدودیت ها خود را باختن از ضعف شاعری ناشی می شود و شاعر هنرمند هرگز با قرار گرفتن در چنین تنگناهایی، معانی ناب را فدای لفظ و قافیه نمی کند. در این میان مولوی بزرگترین شاعری است که چنین تنگناها و محدودیت ها باعث نمی شوند که او معنی را فدای لفظ وضرورت قافیه بکند، بلکه برعکس نبوغ ذاتی ذهن ناخودآگاه وی، با سنت شکنی های جسورانه، رستاخیزی در الفاظ قافیه به پا می کند که هر خواننده یا شنونده ای را به اعجاب وامی دارد. هدف نگارنده، در این مقاله این است که شمه ای از نوآوری ها و هنجارگریزی های هنرمندانة مولوی را در جایگاه قافیه در کتاب شریف مثنوی بررسی کند.

کلید واژگان :

قافیه، تنگنای قافیه، موسیقی، هیجانات روحی، هنجارگریزی، نوآوری



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک