چکیده :

غزل مولانا از نظر معنایی تفاوت هایی عمده با سنت های شعر فارسی و کلام دیگر شاعران دارد. سخن مولانا آنجا که برآمده از تجربه ی فنا و ناآگاهی است دارای معانی مبهم و شگفت انگیز است. وصول به تجربه ی فنا و قرار گرفتن در بافتی وحیانی در لحظات «گشادنِ درِ سخن» و ورود به حریم مقدّس معنا، سبب می شود در دیوان کبیر، با غزل هایی مواجه شویم که تصویر رؤیایی عجیب و شگفت انگیزند؛ غـزل هایی که عظمت معنا در آن ها به اندازه یی است که به دشواری می توان معنایی حتمی و مشخص برای آن ها تدارک دید. شدت هیجانات عاطفی و غلبه¬ی معانی غیبی، چنان است که در برخی از این غزل¬های رمزی، تشخیص متکلم و مخاطب بسیار دشوار است؛ تجارب شگفت مولانا در اقلیم عرفان، غزل هایی چنان مبهم و درک ناشدنی پدید آورده که پیـش و پس از مولانا بی سابقه و بی نظیرند. در این نوشتار، پس از تمایز نهادن میان دو گروه غزلِ رؤیاوار مولانا به لحاظ ساختاری و معنایی، و بیان برجسته ترین خصایص آن ها، تعدادی از این غزل ها مشخص و تحلیل شده است. مقاله بر آن است با تکیه بر مواریث سخن صوفیه و به ویژه بنیان های اندیشه ی مولانا، به ساحاتی از این معانی رمزی و مبهم دست یابد.

کلید واژگان :

مولانا، غزل، رؤیا، خواب، نماد، رمز



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک