چکیده :

ما انسان ها همواره متأثر از فراورده های دانش و فرهنگ نو و کهنه ی خویش هستیم و رهایی کامل از آن ها به نُدرت اتفاق می افتد، اما این تأثُّر ذهنی نباید در فهم آیات قرآن و روایات تأثیرگذارد و خلوصِ آن را مشوَّب سازد. فهم خالص و بی شائبه از متون دینی به ویژه قرآن، ممکن اما مشکل است و پاکسازی ذهن از فرض های آغازین و انگاره های پیشین، شرط لازم برای دستیابی به چنین فهم خالص است. لیکن پس از غروب مِهر نَبَوی، از سوی برخی فرقه ها و نحله ها، علاوه بر بروز اختلافات سیاسی- اجتماعی، برداشت های دینی نیز دستخوش اختلاف و گسستگی شد. تفسیرهـای مختلف از دین و کتاب الهــی شکل گرفت و تفکّرات گوناگون وگاه متضادّ از میان جامعه ی اسلامی سر برآورد. یکی از این جریان های فکری، ظاهرگرایی و عقل گریزی و بستن باب اجتهاد در رویارویی با قرآن است. البته مُراد این مقاله، پرداختن به فرقه های ظاهرگرا « اهل سنّت» است که بیشتر از هر نحله ی دیگر به این دست از عقاید، پای فشرده اند. نگارنده ی این نوشتار برآن است ضمن پرداختن به علل شکل دهنده ی این گرایش عقیدتی، ریشه های این درخت پیر را در عمق تاریخ باورهای دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ی اسلامی بيان و به قدر میسور مورد نقد و بررسی قرار دهد.

کلید واژگان :

قرآن، سنّت، عقل، تفسیر، ظاهرگرایی، فِرَق ظاهرگرایی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک