چکیده :

آثار ساختماني دورۀ ايلخانان مرحله‌اي از تاريخ پيوستۀ معماري اسلامي ايران است و فورم‌هاي دوره‌هاي قبل و خصوصيّات طرح و جزييّات آن‌ها را منعكس مي‌كند. در دورۀ ايلخاني سبك معماري راه تحوّل مستقيم و منطقي را طي كرد، ولي، نتوانست راهي براي هدايت كوشش‌ها به طرف تلفيق تدريجي فورم‌ها پيدا كند. در چنين سبكي از تحوّل سبك نيروي محرّكة‌ قوي يا شوقي كه نسل بعد از نسل ادامه يابد، مشاهده نمي‌شود و كوچك ترين و جزيي‌ترين شكل و ساختماني آزموده مي‌شود و سپس يا طرد مي‌شود و يا مجدداً به طريق زيباتري مورد استفاده واقع مي‌گردد. ايران در طول تاريخ اسلام همواره يكي از مراكز اصلي هنر اسلامي بوده است و معماري ايلخاني، از جمله‌ غني‌ترين زمينه‌هاي تجلّي آن، ‌درك معماري ايلخاني و هر معماري سنّتي(1) ديگر، مستلزم شناخت بينش انسان سنّتي(2) است نه‌ تنها در ارتباط با وجه ماوراي كليّت معماري(3) آن، بلكه در زمينۀ عناصر سازنده‌اش،‌ كه بايد در آن ميان فضا مهم‌تر از همه باشد. فضا در معماري ايلخاني هرگز مستقل از فورم‌‌ فرض نمي‌شود. اين فضا،‌ فضاي انتزاعي اقليدسي نيست كه صورت خارجي پذيرفته و چارچوبي براي "استقرار" فورم‌ها فراهم آورده باشد. فضا به واسطة‌ فورم‌هاي درون خود جنبة كيفي پيدا مي‌كند(4). نور برجسته‌ترين ويژگي معماري ايلخاني است(5)،‌ نه فقط به عنوان عنصر مادي بل به مثابه تمثيلي از "وجود" و "خرد" الهي. حضور الهي در معماري ايلخاني يا به صورت مساجد جلوه‌گر مي‌شود،‌ يا در قالب نماها، تاق‌ها و گنبدهايي كه ماهرانه رنگ‌آميزي شده‌اند و در توازن و هماهنگي خود، گويي تجلّي وحدت در كثرت و بازگشت كثرت به وحدت را بازگو مي‌كنند. رنگ نيز جزيي اصلي از هنر و معماري ايلخاني است(6) كه با هوشياري و آگاهي بر معناي تمثيلي هر يك و شناخت تأثيراتي كه تركيب و هماهنگي آن‌ها بر روح مي‌نهد، به كار گرفته شده است. اگر در نمونه‌هاي معماري سدة هفتم دقّت نماييم، متوجّه خواهيم شد كه تعدادشان بسيار كم است و حتّي در بسياري از شهرها اصلاً بنايي به چشم نمي‌خورد كه علّت تاريخي آن حملة مغول است. هجوم مغولان به اندازه‌اي وحشيانه و سريع بود كه تقريباً تمام آثار مادّي و معنوي آن زمان را از بين برده است.

کلید واژگان :

تحوّلات ـ‌ معماري ـ ايلخاني- مسجد- مقبره



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک