چکیده :

ميان نوع ادبیِ غنايی و قالب شعری غزل فارسي تناسبات محكم و ديرينه اي است؛ به گونه اي كه بهترين جايگاه بازنمود مضامين غنایی دانسته اند. غزل با گذشت روزگاران بسيار همچنان باقي است و گرد كهنگي بر خود نگرفته است. در دوران معاصر غزل يكي از قالب هاي شعري مورد توجه شاعران و مخاطبان بوده است؛ حتي با وجود رواج يافتن و اوج گرفتن شعر آزادِ نيمايي و موجِ و شعرسپيد و غيره، اين قالب به دليل نوآوري و تحول در صورت و معنا از ارج و ارز نيفتاده است. عشق و عاشقانه ها در غزل معاصر نيز نسبت به غزل كلاسيك دچار تغيير و تحول در نوع نگاه و پردازش مفاهيم و بن مايه هاي آن گرديده است. آنچه در بخش عاطفه و احساس غزل غنايي معاصر برجستگي و بسامد يافته، بيان حالات روحي و عاطفي شخص شاعر است؛ حالات و روحياتي كه هم عينيتي خاص يافته و هم حس صادقانه شاعر را برملا مي كند. غزل معاصر به ويژه غزل هاي توللي، ابتهاج، منزوي، نيستاني، بهمني، امين پور در اين پژوهش مطالعه شده اند. در بخش مضمون، تغزل، عشق زميني و اندكي آسماني، بيان دردها و رنج هاي فردي و اجتماعي، نويد و اميد، بن ماية اندوه و رنج و مرگ انديشي، مضامين ميهني و متعهدانه، ستايش همسر و.. بسيار پررنگ است. عمده ترين تحول غزل زمانة ما، (حركت از سابژه (امور ذهني و خيالي و موضوعي) به آبژه ( عينيت گرايي و امر اينجايي است.

کلید واژگان :

واژگان كليدي: غزل معاصر، ادب غنايي، ذهنيت غنايي، عاطفه فردي و اجتماعي.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک