سهیل غلامی سهیل غلامی
1395/01/12 18:20:35
بررسی گذارتوسعه یافتگی در کنار نابرابری جنسیتی در ایران

09382846732

gholamysoheyl@yahoo.com

در جمله ی " نیاز ، علت پیشرفت است" ، کمی تامل کنید.نظر شما درمورد آن چیست؟ آیا با آن موافق هستید یا مخالف ؟

مسلما تاکنون در مورد انقلاب صنعتی مطالب بسیاری را شنیده اید ، اما آیا تا به حال برایتان سوال نشده که چرا این انقلاب ابتدا از انگلیس و اصلا چگونه آغاز شده است؟ به توپولوژی انگلستان در نقشه بنگرید.این کشور از هرچهار طرف در بین آب قرار دارد.مسلما انگلیسی ها بیش از هرکشوراروپایی دیگری به کشتی و انواع ناو برای بقا وقدرت طلبی نیاز داشتند.یعنی احساس نیاز در این کشور به نیروی دریایی، ناوگان دریایی این کشور را بیش از هرکشور دیگری قدرتمند کرده بود به حدی که در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی داخلی توانست به دو انقلاب مهم دست پیدا کند. انقلاب دیگر این کشور انقلاب کشاورزی بود . به طور کلی مشکل تامین مواد غذایی در تمامی کشورها پیش از انقلاب صنعتی وجود داشت . انگلستان هم  کشوری بود که به سختی محصولات غذایی یکسال خود را تامین میکرد اما با وقوع این انقلاب توانست با استفاده از ابداعات و نواری ها مازاد بر نیاز خود را به کشور های دیگر صادر کند و با رسیدن به تراز تجاری مثبت ، پایه های این دگرگونی در صنعت و کشاورزی خود را استحکام ببخشید.

مثال بالا یک واقعیت تاریخی از احساس نیازی بود که سبب پیشرفت ملتی  شد. مثال هایی از این دست فراوان هستند که نیاز ، انسان را به موفقیت و ابداع و اختراع ، سوق داده است.مثلا بارها دیده ایم که افرادی از هیچ شروع کردند و در کنار پشتکارشان به موفقیت های زیادی دست یافته اند اما در نقطه مقابلشان افرادی که از ابتدا احساس نیاز را درک نکرده اند ، و اغلب در رفاه کامل بوده اند،  نتوانسته اند به موفقیت چشمگیری دست یابند. این یک مثال ساده بود که هر انسانی مطمئنا در زندگی خود با چند نفر از آنان اشنایی داشته است.

اغلب مردم ایران طی چند سال گذشته با وقوع انواع اتفاقات منفی اقتصادی از جمله رکود، تورم، تورم رکودی، بیکاری گسترده و رشد اقتصادی منفی ، به این مسئله پی برده اند که یک عامل این نابسامانی ها ، وجود اقتصاد تک بعدی و وابسته به نفت میباشد. تا حدودی حق با آن هاست اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا ایران با این پشتوانه تاریخی هفت هزارساله اصلا به چنین مرحله ای از نابسامانی اقتصادی رسیده؟ مگر غیر از این است که عمرنفت در بودجه ایران به صد سال نمیرسد؟ ایران کشوری غنی از معادن و نفت و سایر کانی هاست، اما همگی این ها حداکثر 200 سال از شروع اهمیت انان میگذرد.اصلا چرا ما با این تاریخ و تمدن پیش از انگلستان به انقلاب صنعتی دست نیافتیم؟علت را باید در نحوه ی تفکر مردم و نیازهای آنان جستجو کرد.جغرافیای ایران حکایت از وجود دشت ها ، زمین های مساعد ، رودخانه ها ، جلگه ها ، مناطق کوهستانی و کوه پایه ای و... دارد که این محاسن، ایران را به کشوری توانا در زمینه اقتصاد کشاورزی ، دامداری و بافندگی در طول تاریخ تبدیل کرده است.به عنوان مثالی ساده ، در استان کرمانشاه ، شهرستان ماهیدشت در 30 کیلومتری خود شهر ، یکی از عالی ترین و غنی ترین خاک ها را درسطح کشوری برای کشاورزی در طول تاریخ داشته است.اما اگر به چهل سال پیش باز گردیم ،  مشاهده خواهیم کرد که کمتر از یک درصد آن ها زیر کشت رفته اند و درهرهکتاری افراد بسیار زیادی مشغول به فعالیت هستند. سطح نگرش مردم و خان ها در آن زمان بدین گونه بوده که از زمین ها فقط برای رفع نیاز اولیه استفاده کنند. یعنی این احساس نیاز به بهره وری بیشتر از زمین هیچگاه در اغلب مناطق ایران رشد و نمود پیدا نکرد.می خواهم این را بگویم که روحیه احساس نیاز برای تغیر و انقلاب در ایران بسیار دیر شروع شد. در آن زمان ها شغل اصلی ایرانی ها بافندگی ، دامداری و کشاورزی بوده است.از طرف دیگر آنقدر منابع طبیعی در کشور وجود داشت که بسیار مازاد بر نیاز بود و عملا باعث شد کمبودی را برای حرکت به سمت چاره اندیشی در زمان نداری ، نداشته باشیم. همین عامل باعث شد که ما دیرتر به فکر صنعتی شدن بیافتیم. به علت یدی بودن شغل در زمان های قدیم وجود پسران زیاد در خانواده ها تحسین می شده است. شاید بتوان گفت که خانواده ها برای ارضای نیاز اقتصادی خودشان ،  حداقل به هشتاد درصد نیروی انسانی ازمردان احتیاج داشتند.بدین طریق زنان کم کم از داشتن نقش اصلی در امر تولید ، کنارگذاشته شداند و قانون نانوشته ی " کار مال مرد  است و زن فقط باید بچه داری کند "، در جامعه نهادینه شد.

این نگرش از زمانی که دختران به دنیا می امدند ، به آنان اموخته میشد که بله مردان قدرتمند وسرپرست خانوارهستند ، مقام زن پست تراز مقام مرد است . از طرف دیگرپدران سعی میکردند که مرد قدرتمندی را برای دخترانشان به عقد در بیاورند که حاصل آن پسرانی رشید باشد. متاسفانه  امروزه بازخورد آن سطح فکر بنیاد گرا را همچنان  در دختران و بانوان مستقل و مقتدری بسیاری که باز هم به شوهر به چشم یک تکیه گاه ، همچون چند صد سال گذشته نگاه میکنند ، میبینیم.

اجازه بدهید پرانتزی باز کنم و کمی درمورد فرایند توسعه یافتگی کشورها توضیح دهم.به عنوان یک فرمول و قاعده کلی (نه الزاما برای همه کشورها ) کشوری توسعه یافته است که اگر ابتدا در ساده ترین بخش اقتصادی خود مثل کشاورزی قرار دارد ، طی فرایندی  بخش صنعت دراقتصاد آن کشور قدرت را در دست بگیرد و پس از تغییرات و تحولات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی که پیش نیاز آن اغلب مواقع وجود بخش صنعتی ست ، بخش خدمات ، بخش غالب در اقتصاد بشود. به طور خلاصه میتوان چگونگی این گذار توسعه یافتگی را این گونه توضیح داد که یک کشور در ابتدا از طریق کشاورزی ، دامداری و بافندگی امرارمعاش میکرده است.در این هنگام کشور ها با توجه به سیاست جنگی ، دفاعی و اقتصادی که پیش روی داشته اند ، معمولا طرفدار رشد جمعیت بوده اند .این جمعیت روزبه روز بر شمار آن افزوده میشد.انگاه که مسولان کشوری  پی بردند که توان و تحمل این همه جمعیت یا در برخی موارد آفت ها و خشکسالی ها را ندارد ، نیاز دیدند که به سمت ابداعات و نواوری ها برای تامین نیاز مردم حرکت کنند و بهره وری خود را در سایر بخش ها افزایش دهند.طی این تغییر نگرش مجبورشدند به بخش صنعت بها دهند و خود را از همه نظر قوی کنند. یعنی احساس نیاز کم کم کشور را به کشوری صنعتی تبدیل کرد. همچون انگلستان که به علت نیاز ، هم قدرت برتر دریایی در انقلاب صنعتی شد و هم خود پیشگام این انقلاب بود.پس از صنعتی شدن کشور ، مسولان هر واحد صنعتی و اقتصادی به علت توسعه یافتگی و وجود تعداد رقبای زیاد ، در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی صورت گرفته ، احساس میکنند که وجود بخش خدمات از بخش صنعت هم مهمتر شده است. به عنوان مثال میبینیم که با توسعه یافتگی اغلب کشور ها ، رشته هایی نوین در بخش خدمات از جمله MBA و بازاریابی بسیار پرطرفدار شده که پیش از توسعه یافتگی اولین کشور ها ، این رشته ها وجود نداشتند.

در بخش صنعت و مخصوصا خدمات ، بانوان میتوانند مهمترین نقش ها را حتی بهتر از آقایان  ایفا کنند و استعداد سرکوب شده شان را آزاد و درخشان کنند.در دیدی کلی بزرگترین اشتباه در کشوری با ساختار جهان سومی و اغلب کشاورزی ، برابری جنسیتی میان مردان و زنان است و در کشوری توسعه یافته که در آن بخش خدمات قدرت را در دست گرفته بزرگترین اشتباه نابرابری جنسیتی میباشد.

متاسفانه ایران به تازگی به انتهای مرحله اول رسیده است و چند سالی میباشد که احساس نیاز ،اقتصاد کشور را به سمت رفتن به بخش صنعت تحریک میکند.از طرف دیگر اقتصاد ایران از دوگانگی رنج میبرد که خود موجب کندی سرعت این گذر توسعه یافتگی شده است. اما دوگانگی به چه معناست ؟ دوگانگی این معنا را دارد که کشور در میان ده کشور برتر جهان در زمینه ی توان هسته ای بسیار بالا ، قرار دارد ، اما از طرف دیگر اموزش و پرورش مدارس ایران ، هنوز به سبک و سیاق دهه شصت میباشند.دوگانگی این معنا را دارد که اگر شما کارآفرین و سرمایه گذارباشید، قوانینی وجود دارند که سرعت شما را در رسیدن به هدفتان بسیار کند کنند. از این دسته مثال ها در کشور متاسفانه فراوان میباشد . هدف از مطرح کردن این بحث ها این بود که بگوییم نا حقی علیه زنان در کشورهای جهان سومی که ساختاری یدی دارند ،  امری کاملا طبیعی بوده و حتی توسعه یافته ترین کشور ها آن را با اندکی تفاوت ، تجربه کردند.اما به مرور زمان این نابرابری جنسیتی کم کم در بخش صنعتی کم رنگ شده و در کشورهای توسعه یافته ، سخن گفتن از نابرابری جنسیتی احمقانه تلقی خواهد شد.

در قرن 20 میلادی جنبشی به نام جنبش فمنیسم شکل گرفت که در هر کشوری سیاست ها و خط مشی های این جنبش به صورتی متفاوت اعمال میشد.به همین علت این جنبش فقط درچند  کشور توسعه یافته ، پایگاه اجتماعی قوی را دارد.اما نکته مهم خطاب به این جنبش این میباشد که این نابرابری یک فرایند است و باید طی شود . یعنی کشور شما پیش از امادگی و انقلاب ساختاری به برابری جنسیتی نمیرسد حتی با فعالیت های فرهنگی و تبلیغی بسیار زنان.

کم کم با تغییر بخش های صنعتی و اقتصادی نگرش برابری جنسیتی پدید می اید  و پس از آن خود بانوان باید با تلاش های خود  استعدادشان را نشان دهند و این  قانون نانوشته را به صورت قانونی مکتوب در جهت برپایی عدالت تغییر داده و تصورغلط "زن نمیتواند" را در جامعه حذف کنند.در حال حاضر در کشور خودمان همانطور که توضیح داده شد ، در ابتدای بخش صنعت هستیم که بهترین فرصت برای بانوان و نشان دادن استعدادشان است ، اما متاسفانه شاهد هستیم که در مقایسه با مردان بسیار کم کاری میکنند و این فرصت بسیار ارزشمند خود را از دست میدهند.بی شک علت این مشکل از پایه و تربیت میباشد.فرض کنید پدر و مادری همچون سایر پدران و مادران قصد دارند برای دختر و پسر کوچک خود هدیه بخرند.بدون علتی خاص برای پسر بچه در مغازه به دنبال اسلحه و ماشین و برای دختر به دنبال عروسک میگردند.بازهم تاکید میکنم بدون علتی خاص. با این عمل پدر و مادر ، پسر در همان کودکی با مفهوم ماشین ، لاستیک ، فنر،آرمیچر و باتری آشنا میشود و دختر با مجموعه ای پنبه در قالب عروسک. تفاوت را میبینید؟ جای تعجب ندارد که بارها و بارها در طی گذر از کوچه ها پسران را ببینیم که درحال تعمیر دوچرخه یا ماشین اسباب بازی خود هستند و دختران عروسک های خود را شوهر میدهند!!! این تصور غلط را خودمان به دختران امروز و زنان فردا منتقل میکنیم که بله تو دختری ، عروسک دوست داری، عروسکت را خوشگل کن. بازخورد این تربیت غلط را در نوجوانی و جوانی همین دختر و پسر میبینیم که اگر پسری در میان دوستان خود از دستگاه موبایل ، کامپیوتر و قطعات ماشین سر در نیاورد ، نوعی عار برای او محسوب می شود.ببینید میان پسران چه چیزی به ارزش تبدیل شده است؟ اما در نقطه مقابل ، بین دختران، رقابت میان زیبایی و سایر مسائل پوچ به ارزش تبدیل شده است.این حقیقت جامعه حال حاضر ایران است. این حقیقت ننگین را نمیتوان پنهان کرد که از میان کشورهای دنیا ایران رتبه نخست واردات لوازم آرایش و عمل جراحی زیبایی روی صورت را دارد.

جای تعجب ندارد که ببینم پسران بیشتر گرایش به رشته های ریاضی و فیزیک که پیش نیاز صنعتی شدن میباشد نسبت به دختران دارند. جای تعجب ندارد که تعداد کارآفرینان کشورمان اغلب از مردان هستند . طبق سرشمار نفوس و مسکن سال 1390 ، تقریبا جمعیت میان زنان و مردان برابر است.با کمی تدبیر در تربیت فرزندان امروز ، میتوانیم اینده ای برای کشور خلق کنیم که مرد و زن در کنار هم با سرعت به سمت صنعتی شدن حرکت کنند همانند  کره جنوبی ، تایوان، ارژانتین و...

به امید تغییر ...

 

می پسندم (1) دیدگاه (0) اشتراک گذاری گزارش به پلیس علمی
مهرانه کاظمیان مهرانه کاظمیان
1394/03/05 20:40:59
همایش بین المللی مدیریت

نخستین همایش بین المللی مدیریت آموزشی ایران در تاریخ 25 الی 26 آذر ماه سال 94 در مرکز همایش های بین المللی رازی برگزار می گردد.http://dmci.ir/default.aspx

می پسندم (19) دیدگاه (5) اشتراک گذاری گزارش به پلیس علمی