چکیده :

از زمانی که پاکستان در 14 اوت 1947 استقلال خود را به دست آورد، همواره گرفتار برخوردهای پیاپی فرقه‌ای و گسترش چشم‌گیر افراطی‌گری بوده است. نگرانی عمده این است که اصولاً اسلام پاکستانی و گروه‌های اسلامی این کشور بنیادگرا و افراطی‌اند، منتها این شرایط به صورت طبیعی محیط داخلی همسایگان پاکستان، از جمله ایران را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. بر این اساس، پرسش‌های اصلی این پژوهش عبارت است از: روند واگرایی ایران و پاکستان از چه زمانی آغاز شده است؟ مهم‌ترین عامل تنش و واگرایی در روابط ایران و پاکستان حول چه مسائلی است؟ نویسنده معتقد است، روند منازعات ایران و پاکستان تحت تأثیر دو پیشامد همزمان اتفاق افتاد؛ اولی به حکومت رسیدن ژنرال ضیاءالحق (1978م) و آغاز برنامه اسلامی‌سازی وی (1984م)، دومی وقوع انقلاب اسلامی ایران (1979م). در ادامه فرضیه اول، فرضیه دوم نیز، مهم‌ترین منابع واگرایی در روابط دو کشور را حول مسائل ایدئولوژیک به نمایندگی مذهب می‌داند؛ بنابراین، از فردای پیروزی انقلاب ایران و خروج شیعیان از انزوا، کشورها و سازمان‌های ضدشیعی به ترس از صدور انقلاب ایران در فضای دولت ایدئولوژیک ضیاءالحق شروع به فعالیت‌های گسترده ضدشیعی و ضدایرانی کردند؛ ازاین‌رو، وهابیت عربی و دیوبندی شبه‌قاره‌ای که هر دو ادامه تفکرات تکفیری ابن تیمیه‌اند، در قالب گروه‌های ضدشیعی نظیر طالبان، سپاه صحابه و لشکر جهنگوی منجر به ارعاب‌گری و خشونت گسترده‌ای علیه ایران و شیعه شدند، به‌صورتی‌که ادامه این خشونت‌ها از طرف گروهک‌های وابسته مثل جندالله و جیش‌العدل پیگیری شد و مناطق جنوب شرق و مرزهای قومی را در سایه سایر گسست‌ها به ‌شدت متأثر کردند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر مبنای روش کیفی و گردآوری داده‌های منابع کتاب‌خانه‌ای و اینترنتی است.

کلید واژگان :

ایران، پاکستان، واگرایی، افراطی گری مذهبی، ایدئولوژی



ارزش ریالی : 1200000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک