چکیده :

رآثار مولانا جلال الدين بلخي، تمثيل ها و تشبيه تمثيل هاي بسياري به كار رفته است تا مفاهيم و آموزه هاي مورد نظر خالق آن را براي مخاطب بازگو كند. در برخي موارد، مطابقت زائدالوصف ممثل ها بررسي شدني است؛ چراكه در همه آن ها شيري در وضعيتي قرار گرفته كه به غلط گاو پنداشته يا ديده مي شود. اين ممثل، سمبل است؛ تركيبي پنهان و پيدا از موجودي كه اجزاي سازنده آن، يعني شير و گاو، هريك نمادي مجزا هستند. آنچه در اين ميان ديدني است، استادي شگفت آور مولانا جلال الدين در خلق هنريِ نمادي جديد با اين سمبل هاست. دين، حديث و سنت بر يكسان بودن حقيقت وجوه مختلف رسالت، يعني كلمهالله، رسول الله، كلام الله و اولياءالله، آن ها كه به اصطلاح مي توان «تئوفاني1» خواندشان، صحه گذارده اند. به همين دليل، مولانا جلال الدين براي خلق نمادي كه بتواند تئوفاني را سمبليزه كند، از تركيب نماد الوهيت (شير) با نماد دنياوي بودن (گاو) بهره مي برد. او براي تمثيل كردن اين ها نماد «شير در ميان نقش گاو» را به منزله ممثل برمي گزيند. اين نماد در ديوان شمس هم ديده مي شود؛ اما بيشترين كاربرد آن در مثنوي است. جالب توجه اينكه نحوه تكرار اين نماد، ساختار معنايي كشف شده در مثنوي را تصديق مي كند و اين ساختار نيز نحوه به كارگيري اين نماد را در مثنوي توضيح مي دهد. از اين رو، اهميت، جايگاه و تشخص آن در ذهن و زبان مولانا جلال الدين آشكار مي شود.

کلید واژگان :

تئوفاني، سمبل، شير، گاو، مولانا جلال الدين بلخي



ارزش ریالی : 1200000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک