چکیده :

ورود بنگاه‌ها در اندازه‌هایی غیر از حداقل اندازه‌‌ی کارآ از واقعیت‌های اقتصادی در حوزه‌ی عمل است. با وجود این، انتظار بر آن است تا بنگاه‌ها برای بقا پس از ورود با سرعتی معقول که می‌توان از آن به سرعت تعدیل تفسیر نمود، خود را به حداقل اندازه‌ی کارآ نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاه‌ها سرعت تعدیل خود را برمبنای چه معیاری تنظیم می‌نمایند، سؤالی اساسی در اقتصادصنعتی است، چه‌آنکه اگرچه براساس مبانی تئوریک بنگاه‌ها سرعت خود را برمبنای میزان تولید تنظیم می‌کنند؛ اما در دنیای واقعی بنگاه‌ها تعدیل خود را براساس اشتغال نیز انجام می‌دهند. از این‌رو، این مقاله می‌کوشد تا تعدیل در اندازه‌ی بنگاه‌های جدیدالورود صنایع تولیدی در دوره‌ی 81-1375 و سرعت آن را با معیارهای اشتغال و تولید ارزیابی نموده و معیار غالب را استخراج نماید. با استفاده از روش کومانور- ویلسون، شواهد موجود نشان داده است همواره بیش از 90 درصد از بنگاه‌ها با هر دو معیار اشتغال و تولید در اندازه‌ای کمتر از حداقل اندازه‌ی کارآ فعالیت نموده‌اند. سرعت تعدیل، محاسبه شده با ضریب l نیز نشان داده است بر خلاف انتظار، اما همسو با مطالعات پیشین این حوزه در ایران، بنگاه‌هایی در فواصل دورتر از اندازه‌ی بهینه سرعت تعدیل پایین‌تری تجربه نموده‌اند. این یافته از حیث سیاست‌گذاری از یک‌سو لزوم آگاهی‌بخشی به بنگاه‌های جدیدالورود جهت اطلاع از اندازه‌ی بهینه و سرعت مناسب در دستیابی به آن و در زمانی معقول را نشان داده و از سویی دیگر احتمال خروج بخش عمده‌ای از بنگاه‌ها را با گذر زمان گوشزد می‌نماید.

کلید واژگان :

حداقل اندازه‌ی کارآ؛ روش کومانور- ویلسون؛ بنگاه‌های جدیدالورود؛ سرعت تعدیل؛ صنایع تولیدی ایران



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک