هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر عوامل اثرگذار بر خرید واقعی یا نهایی کالای ایرانی با ارزیابی اثر میانجیگری قصد خرید و نقش تعدیلگری نوع محصول ایرانی میباشد. روششناسی پژوهش: این تحقیق از بعد هدف کاربردی بوده و از لحاظ رویکرد تحقیق کمی و دارای استراتژی توصیفی پیمایشی میباشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان و مصرفکنندگان پوشاک ایرانی و لوازمخانگی ایرانی در استان آذربایجان شرقی شهر تبریز میباشد که از بین آنها تعداد 377 نفر بهعنوان نمونه توسط نرمافزار G-Power محاسبه و انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد و برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری با نرمافزار Smart Pls استفادهشده است. یافتهها: نتایج نشان میدهد که متغیرهای دانش محصول، کیفیت ادراکشده و ارزش ادراکشده اثر مثبت و معناداری بر قصد خرید کالای ایرانی دارند، همچنین متغیرهای دانش محصول و ارزش ادراکشده اثر مثبت و معناداری خرید واقعی کالای ایرانی دارند. برخلاف نتایج تحقیقات انجامیافته متغیر کیفیت ادراکشده بر خرید واقعی اثر مثبت و معناداری ندارد. نقش میانجی متغیر قصد خرید برای روابط دانش محصول و ارزش ادراکشده با خرید واقعی مورد تائید قرار گرفت. متغیر نوع محصول صرفاً رابطه علی بین دانش محصول و خرید واقعی را تعدیل میکند. این بخش یافتههای اصلی مطالعه (معمولاً با ذکر معنیداری آماری) بیان میشوند. اصالت/ارزشافزوده علمی: نتایج این تحقیق، اطلاعات کاملاً صحیح، درست و شفافی در خصوص نگرش مصرفکنندگان نسبت به کالای ایرانی ارائه میدهد. این نتایج میتواند برای تولیدکنندگان نقشه راهی در جهت تقویت و بهبود سهم بازار کالای ایرانی از طریق افزایش کیفیت و ارائه دانش در خصوص عملکرد کالای ایرانی و اعتماد افزایی باشد.
کلید واژگان :ارزش ادراکشده, خرید واقعی, دانش محصول, قصد خرید, کیفیت ادراکشده.
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک