چکیده :

شناخت انسان از دیرباز با تفکرات عميق فلسفي افراد زيادي در سرتاسر جهان روبه رو بوده است.انسان شناسي قرآني و انسان شناسي غربي،به عنوان دو مكتب فكري عمده كه به شناخت انسان،پرداخته اند به طور كلي از حيث موضوع،هدف و رويكرد با هم متفاوت هستند. نقاط عمده ضعف انسان شناسي غرب در مقایسه با انسان شناسي قرآني در ضعف موضوع، هدف و رويكرد است؛به گونه اي كه انسان غربي را با پوچ گرايي در عصر حاضر مواجه نموده است در حاليكه نقطه قوت آن،در كاربردي بودن و تاثير عيني بر زندگي بشر مي باشد؛اما انسان شناسي قرآني عمدتا هنوز در حوزه نظري ياقي مانده است. انسان شناسي غربي سه موقعيت زماني مختلف باستانی،قرون وسطي و معاصر را طي نموده است .در اين مقاله،سعي شده است كه با استناد به اصول مذهب شيعه يعني توحيد،معاد،نبوت،امامت،عدل و مراجعه به منابع دسته اول چون قرآن،فلاسفه اسلامي،روايات ائمه اطهار (ع)،مستشرقین غربي،فلاسفه ازمنه مختلف غربي به ويژه قرون وسطي و عصر جديد،ديد جامعي از تطبیق اين دو مكتب به خواننده،ارائه داده شود

کلید واژگان :

انسان شناسي قرآني،انسان شناسي غربي،شيعه،توحيد،نبوت،معاد،امامت،عدل،اومانیسم



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک