چکیده :

ارزش و اهمیت روز افزون نقش مردم در اداره جوامع و رشد نظام های مردم سالار موجب توجه به ایده مشارکت مردم در اداره امور شهر شده است. در این میان شوراها به عنوان نهادهای سیاسی مدنی واسط بین دولت و شهروندان، می تواند به عنوان حلقه واصله بین مردم و مدیران شهری تلقی شده و موجبات مشارکت همه جانبه شهروندان در امر مدیریت شهری را فراهم نماید. مطالعه حاضربا رویکرد توصفی- تحلیلی، تلاش دارد تا جایگاه، ضعف ها و مشکلات قانونی و اجرایی شوراهای شهری کشور را با توجه به الگوهای مدیریت شهری، قوانین موجود و وضعیت اجرایی این قوانین مورد تحلیل قرار دهد. به دلیل ساختار نظام حکومتی تا پیش از انقلاب مشروطه، عموم مردم کشور در تعیین سرنوشت خویش از جمله در مدیریت شهرها دخالت چندانی نداشته اند و از این تاریخ به بعد نظام حکومتی به سمت مدیریت نامتمرکز گرایش پیدا کرده و شکل گیری شوراهای اسلامی کشور در سال 1378، نخستین گام جدی دولت برای تمرکززدایی و ایجاد نظام های محلی اداره امور بعد پیروزی انقلاب به شمار می رود. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که به صورت کلی شوراهای شهری کشورجهت انجام وظایف خود با مشکلات درونی و بیرونی روبرو هستند. مشکلات درونی شوراها به سطح دانش، تخصص و اطلاعات شهری اعضا، ضعف ساختاری، قانونی، تئوریکی و مشکلات سازمانی شوراها مربوط می شود. بخشی از مشکلات بیرونی شوراها نیز ناشی از عدم به رسمیت شناخته شدن شوراها توسط نهادهایدیگر است. دو گانگی مدیریت شهری با مدیریت شهرداری ها و عدم تحقق و عملیاتی شدن نظریه مدیریت یکپارچه شهری از جمله مواردی است که در عمل تضعیف جایگاه شوراها را به دنبال دارد.

کلید واژگان :

مدیریت شهری، مشارکت مردمی، شورای شهر



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک