نقش اعتماد در توسعه خلاقیت و تحول سازمانهاي اقتصادي

امروزه، نیروي انسانی هر سازمان دارایی آن محسوب می شود بگونه اي که توان علمی و اجرایی سرمایه هاي انسانی ضامن بقا و حیات هر سازمان تلقی می گردد که می تواند موجبات توسعه خلاقیت هاي فردي و سازمانی را فراهم نموده که نقش اساسی در ایجاد زمینه هاي تحول استراتژیک به ویژه در سازمانهاي اقتصادي را دارد. در واقع، موفقیت تحول سازمانی به خلاقیت و نوآوري سرمایه هاي انسانی آن بستگی دارد و در این میان اعتماد به عنوان یکی از عوامل مهم در ایجاد انگیزه و خلاقیت کارکنان به شمار می آید .لذا مدیران سازمانها در راستاي برنامه هاي تحول استراتژیک باید به کارکنان خویش اعتماد کنند و این اعتماد را به آنان نشان دهند چرا که فقدان اعتماد می تواند بر بهره وري سازمانی تأثیر منفی داشته باشد و مانع از اجراي نوآوري و خلاقیت در سازمانها گردد.از این رو، مدیران براي دستیابی به اهداف راهبردي با استفاده از یک تفکراستراتژیک نظامند، تواناییهاي مدیریتی خود و کارکنان را بهبود بخشیده و موجب توانمندي، مشارکت گسترده کارکنان خلاق و تأمین رفاه آنان شده و بدون صرف هزینه هاي اضافی، تولیدات با کیفیت را جایگزین تولیدات قبلی سازد و بین خواسته ها و انتظارات کلیه ذینفعان تعادل ایجاد کند و موفقیت سازمان را در بلند مدت تضمین نماید. بنابراین آنچه لازم است در این میان به آن اشاره نمود توجه به این مسأله مهم است که اعتماد سازمانی در توسعه سرمایه اجتماعی سازمان نقش مهمی را بر عهده داشته و توسعه خلاقیت فردي و سازمانی در نتیجه افزایش اعتماد سازمانی موجب آگاهی سازمان براي تحول در یک محیط رقابتی و پر متغییر کسب و کار می شود. در این مقاله به اهمیت و ضرورت اعتماد در سازمانها و رابطه آن با توسعه خلاقیت و تحول اقتصاد ایران ، انواع مدلها و عوامل موثر بر فرآیند اعتماد و نقش راهبردي مدیریت و حمایت او در اجراي خلاقیت و نوآوري در سازمان پرداخته شده است.

اعتماد، مدلها ، عوامل موثر بر فرآیند اعتماد، نقش راهبردي مدیریت در سازمان و اهمیت اعتماد در خلاقیت و تحول اقتصادي