در نظریه هاي اقتصادي معمول و رایج ، اقتصاد به عنوان علمی بی ارتباط با ارزش هاي اخلاقی نشان داده شده است . براساس پیش زمینه هاي ذهنی درباره علم اقتصاد که در اذهان وجود دارد ، نگاه افراد به مقوله ارتباط اخلاق و اقتصاد متفاوت است . به نظر می رسد که در مشرق زمین ، به دلیل آشنایی کم و بیش مردم با مذهب و مبانی اخلاقی توصیه شده از طرف آن در زمینه هاي گوناگون به ویژه در زمینه اقتصادي ، سخن گفتن از ارتباط اقتصاد و اخلاق کار تازه اي نباشد. از طرفی به عقیده دسته اي دیگر ( به طور عمده در غرب ) پیوند دادن مفاهیم اقتصادي مثل سود و مطلوبیت و مفاهیم اخلاقی همچون بخشش و گذشت ، امري غیر ممکن به نظر می رسد . با این وجود از نیمه قرن بیستم و بویژه دهه هاي پایانی آن گرایش اقتصاددانان به اخلاق به طور چشمگیري افزایش یافته است . انسان اقتصادي ، انسانی است که با دیگران درگیر است و پیوسته در وابستگی و تعامل با آنها قرار دارد . مطالعه رفتار اقتصادي چنین انسانی نمی تواند تنها براساس اصل خواسته هاي مستقل تبیین شود.اما هر جا که پاي دیگران به میان می آید انسان اقتصادي با یک چالش اخلاقی روبروست ، بنابراین ، رفتار اقتصادي با رفتار اخلاقی گره خورده و بدین ترتیب علم اقتصاد و اخلاق نیز به یکدیگر نزدیک می شوند . همچنین ، نگاه به اقتصاد به عنوان علمی اخلاقی ، چه بسا بهتر و پرثمرتر از علمی باشد که به محدودیت هاي اخلاقی تعهدي ندارد . مطالعه و بررسی جایگاه اقتصاد اخلاقی در دانشگاهها و مراکز علمی جهان نشان می دهد که دروس مربوط به حوزه اخلاق مانند اقتصاد و اخلاق ، محدودیتهاي اخلاقی بازار ، مسئولیت پذیري اجتماعی بنگاهها ، اقتصاد انگیزه ها و رفتارها و انتخاب اخلاقی و ... رو به گسترش و فزونی است . در این بین مسئولیت ها هاي اجتماعی سازمانها ، الزام به پاسخگویی و ارضاي توقعات گروه ي ذینفع خارجی اعم از مشتریان، تامینکنندگان، توزیعکنندگان، پاسداران محیط زیست و اهالی محل فعالیت واحد تولیدي / خدماتی، با حفظ منافع گروههاي ذینفع داخلی اعم از مالکان یا سهامداران و کارکنان تعریف شده که در قالب یک اقتصاد اخلاقی قابل طرح است و با این مفهوم ، در این مقاله ، ضمن معرفی این موضوع ، به جایگاه اقتصاد اخلاقی و بحث توسعه پایدار توجه ویژ ه اي می گردد
کلید واژگان :اقتصاد اخلاقي ، توسعه پايدار ، ذينفعان ة مسئوليت اجتماعي سازماني
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک