هدف از اين پژوهش، سنجش هوش سازماني كاركنان بیمه ملت و بیمه البرز میباشد. این پژوهش، كاربردي و به روش پيمايشي ـ تطبيقي میان جامعهاي مشتمل بر 120 نفر (57 نفر از بیمه ملت و 63 نفر از بیمه البرز) انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامهاي براساس هفت مهارت «كارل آلبرخت» ميباشد. «كارل آلبرخت» براي پاسخگويي و جلوگيري از كندذهني گروهي، از عنوان هوش سازماني استفاده و مدلي را ارائه ميكند كه داراي هفت بعد است: چشمانداز استراتژيك سرنوشت مشترك، ميل به تغيير، اتحاد و توافق، روحيه، كاربرد دانش و فشار عملكرد. هر يك از اين بُعدها، يكي از فرضيههاي پژوهش است.فرضية اصلي پژوهش آن است كه بين هوش سازماني کارکنان بیمه ملت و کارکنان بیمه البرز تفاوت معناداري وجود ندارد و اين فرضيه تأييد می شود. فرضيههاي فرعي پژوهش که «چشمانداز استراتژيك در بیمه ملت و بیمه البرز را مشابه می داند»، رد شده است و دیگر فرضيهها یعنی اعتقاد به سرنوشت مشترك در بیمه ملت و بیمه البرز؛ عملكرد كاركنان در خصوص ميل به تغيير، مشابه بودن اين دو بیمه را تأييد ميكند. روحيه كاركنان در هر دو بیمه اختلاف معناداري ندارد و اين فرضيه نيز تأييد شده است که ميانگين شاخص اتحاد و توافق كاركنان در دو بیمه میباشد. فرضيه «كاربرد دانش» در دو بیمه نیز تأييد شده است. برخورد مديران در رابطه با عملكرد كاركنان در دو بیمه مشابه است.
کلید واژگان :هوش سازماني، سرنوشت مشترك، ميل به تغيير، اتحاد و توافق، كاربرد دانش، فشار عملكرد.
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک